برای دخترم:صبا گلی

یادداشت های روزانه مامان صبا

برای دخترم:صبا گلی

یادداشت های روزانه مامان صبا

برای دخترم:صبا گلی

می نویسم تا بدانی دوست داشتنت همه هستی من است. می نویسم تا روزی بخوانی و بدانی دور از تو بودن دلیل بر بی تو بودن نبوده است. می نویسم برای تو دخترم : صبا

پیام های کوتاه
  • ۶ مرداد ۹۲ , ۰۰:۰۰
    قدر

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

همواره لحظه دیدار 
در نبرد شرم و گناه 
از دست می رود 
و ناگزیری به 
لبخندهای مرسوم از پشت پرده 
دلبسته باشی
زیستن با رویایی در ناممکن
فراموشی حقیقت است 
که عشق شوکران ماست
و زمان حجمی از تصور می شود
در لحظه ای بی مرور
آنگاه که این سروده 
فرجام یک رسوایی شاعرانه باشد. 
فروردین 94
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۲
فروغ مهر
مدتی قبل همکاری عزیز و زحمت کش پسر 5 ساله دردانه اش را از دست داد. در یک سانحه دلخراش... دو سال قبل تر پسرک پدرش را از دست داده بود و در این مدت همیشه سراغ پدر را می گرفته. در تمام مدتی که این حادثه ناگوار برای همکارمان پیش آمده، از ذهنم دور نشده. چقدر آزمون های خدا سخت و سنگین است. و کسی نمی داند در پس این همه سختی ، کدام نتیجه شیرین می تواند این مادر داغدار و غم دیده را آرام کند؟! مادری که هنوز در شوکی سنگین است و حتی نمی تواند گریه کند. 
دیروز هم خبر گرفتم که یکی از بستگان فرزندشان ایست قلبی می کند و با تلاش پزشکان به دنیا و به آغوش خانواده برمیگردد. خدا را شکر کردیم و تولد دوباره اش را شکر گفتیم و از خدا برای همه پدران و مادران ، شادی و آرامش در کنار خانواده را خواستیم. 
داشتم همه این تلخ و شیرین ها را کنار هم می گذاشتم. همیشه بین تقدیر و جبر زندگی دچار تردید بوده ام. اما هر چه گذشته و اتفاقات بیشتری را در زندگی خودم و اطرافیان دیده ام ، به اراده خدا بیشتر ایمان پیدا کردم. حکمتی که ما از آن بی خبریم. نمی خواهم خودم را فریب بدهم که ما هیچ کاره و هیچ کاره ایم و اوست که برای ما رقم می زند. نه! بلکه ما نگهبانان زندگی خود و عزیزانمان هستیم که باید آگاه و هوشیار با زندگی روبرو شویم. تا به سمت و سویی که او می خواهد حرکت کنیم. و بدانیم اگر همه آنچه که باید انجام داده ایم، نتیجه حکمتی است که پیش روی ماست و باید در برابر آن تعظیم کنیم. 
***
برای این دو عزیز می نویسم

نترس دلبندم از تنهایی
روح من در تو جاری است
گوش کن به صدای من 
لالایی است که شب ها گرمت می کند 
صبحانه ای شیرین است که شادابت می کند
آغوش امنی است که به فردا می سپاردت
نترس دلبندم...
من با تو آواز می خوانم 
با تو به بهشت می آیم 
تا قصه هایی تازه از پریان بشنویم
هر وقت تنها شدی نیلبک بزن
آواز بخوان 
پرواز کن 
دستت را به دست باد بده تا
عطر تو را برایم بیاورد
و هر روز 
مرا برای یک پیاده روی
 کنار خدا دعوت کن...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۷
فروغ مهر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۵
فروغ مهر

یکسال جدید شروع شد

سالی که گذشت با وجود تو دخترم ، هر روزش بهترین بود. 

یکسال بزرگتر شدی و من بزرگتر 

امسال سومین بهار زندگیت را هم می بینی . و من از لحظه لحظه قد کشیدن و بالندگی و شیرین زبانی ات سرشار از شوقم. 


درونم پر از حس های ناشناحته است. از هر جایی و هر فکری می گریزم تا در خلوتم به خودم به تو به آینده مان بیاندیشم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۳۵
فروغ مهر