برای دخترم:صبا گلی

یادداشت های روزانه مامان صبا

برای دخترم:صبا گلی

یادداشت های روزانه مامان صبا

برای دخترم:صبا گلی

می نویسم تا بدانی دوست داشتنت همه هستی من است. می نویسم تا روزی بخوانی و بدانی دور از تو بودن دلیل بر بی تو بودن نبوده است. می نویسم برای تو دخترم : صبا

پیام های کوتاه
  • ۶ مرداد ۹۲ , ۰۰:۰۰
    قدر

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

یک باره به سرمون زد که صبا را از شیر برداریم. بد غذا و بازیگوش بود و از شب تا صبح فقط به من چسبیده بود. مامانم گفت پاشو سیاهش کنو بگو اه شده. با اینکه دلم نمیامد و واقعا فکر نمی کردم آمادگی روحیش را داشته باشم ولی به حرف مامانم گوش کردم!! برای اولین بار!

وقتی اومد سمتش و اون شکلی دیدش حسابی جا خورد و گفت اه شده. اولش یکم دمق شد و فکر کرد موقتیه. یه چندباری بهش گفتیم بیا ببین اه شده. وای وای ...

شب اول رفتم خونه بهم گفت برو حموم بشورش. گفتم نه مامان اوخ شده. فکر کرد مثل وقتی که دستهاش ماژیکی میشه و میبرمش حموم اینجوری میشه اینا را هم بشورم. بهم گفت برو. بد خواب شد. دلم سوخت و رفتم شستم اومدم بهش گفتم ماما بیا بخور. گفت نه اه شده. خلاصه با اینکه کمی ترسیده بود ولی از بس بد خواب بود بهش دادم خورد و شب اول سیاست با شکست روبرو شد. دیشب خونه مامان موندم و تا صبح ماجرا داشتیم. با اینکه دیگه سراغش نیامد اما بهونه گیر و بد خواب بود. ساعت 12 خوابید تا 3 صبح بیدار شد و تا 5.30 همینجور بهونه گرفت. بهش تخم مرغ دادیم. گز دادیم. یخچال را خالی کردیم و ... تا اخر با کارتون بارنی خوابش برد. فکر کنم این ماجرا تا مدتی ادامه داشته باشه و نیاز به صبر و حوصله. اگه دیشب مامان و بابام پا به پام بیدار نبودن من کم می آوردم. این تصمیمی که راه برگشت نداره. چون اگه الان پشیمون می شدیم دیگه نمیشد با این روش ها از شیر برش داریم.

به هر حال با اینکه بیشتر کتب و پزشک ها با این روش شیر برداشتن مخالفن اما به نظر من گاهی باید به تجربه مامان ها اعتماد کرد. مگه با خود ما چه کردند.

3/11/92 صبا خانم از شیرخوارگی درآمد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۳۶
فروغ مهر