دوستم هاجر عزیز، در پیامی برای نوشته قبلی من چنین نوشته است:
"این جمله ها منو یاد قضاوت کسی انداخت که نابینایی رو اطراف دهی دید و گفت همه مردم این ده کورند.... قضاوت ناپخته، شتاب زده و غیرمنصفانه ایه در مورد تهران. فکر نمیکنم با یکی دو روز یا حتی یکی دو ماه میهمان بودن بشه در مورد این شهر به این بزرگی و مردمش قضاوت کرد. هزار دلیل باعث سیل مهاجرت به این شهر شده و تبعاتشم دستفروشی و... است که البته مطمئن باش این دستفروشا به نون شب که محتاج نیستن هیچ خیلی هم از مغازه داری که پول اب و برق و اجاره و مالیات و... میده هزینه هاشون کمتر و سودشون بیشتر.
در کل تهران حداقل از 12 سال پیش تا حالا که من ساکنش شدم پیشرفتای غیرقابل انکاری داشته . کاش سیاست تمرکز زدایی که اگه خوب اجرا بشه از کارای خوب دولته، زودتر به مرحله اجرا دربیاد تا مردم مجبور نباشن از شهرستان بیان تهران به خاطر یه دکتر یه دارو یه بیمارستان یه کار خوب وهزار تا چیز دیگه و اینقدر بهشون سخت بگذره که حق میزبانی این شهر رو نادیده بگیرن. هر چی باشه ما شهرمون رو خیلی خیلی زیاد دوست داریم. "
****
دوست عزیزم. دیدن صحنه هایی از آشفتگی و همهمه شهر تهران، شهری که اسم پایتخت را به خود گرفته، دل آشوب من از روند معالجه دخترم که باعث شده بود، از اصفهان به تهران بیاییم و باعث چنین قضاوتی (شاید شتابزده) شد. در حالیکه شما نوشتید، این دستفروش ها وضعشان از مغازه دارها بهتره، و تهران پیشرفتهای بزرگی کرده، منکر این قضیه نیستم اما به عنوان پایتخت این روند، شهرنشینی، در یک کلان شهر نگران کننده است. با بقیه حرفهات موافقم . اما در مورد میزبانی شما که باید گفت: سنگ تمام گذاشتید. ناحقی نمی کنیم اگر اونجا مهمان شما و همسر بزرگوارتان نبودیم، مطمئناً به جای پایتخت لعنتی، دو تا فحش آبدار هم بخودمان می دادیم!!!
****
من در نوشته قبلی نتوانستم درست مقصودم را بیان کنم و از همه خوانندگان این وبلاگ و به خصوص هاجر عزیز غذر خواهی می کنم. تهران خاصیت هایی داره که این روند را به وجود آورده، حضور بیشتر وزرات خانه ها و ارگان های رسمی کشور، به طور بالقوه یک شهری ساخته که روزانه مهاجران بیشماری در خود می پذیرد. مهاجرانی از یک روز تا 365 روز... مراکز درمانی معتبر و پزشکان سرشناس کشور هم در پایتخت ساکن هستند. البته خوب این دلیل نمی شود که اصفهان یا شهرهای دیگر از وجود پزشکان سرشناس و معتبر بی نصیب باشند ولی باور عمومی هم به این روند کمک کرده است. از سوی دیگر، تهران مرکز داد و ستد کشور است و رفت و آمد بازاریی ها و تجار و مسافرین داخلی و خارجی در این شهر فضای پرکار و پر همهمه ای را در آن ایجاد کرده است. در کل به نظرم می آید، تهران برای مردمی که به خوی یک شهر کاری، عادت دارند، روحیه کار و کار و سازندگی دارند و البته تهران را خیلی خیلی خیلی ... دوست دارند، حتما بهترین شهر دنیاست بر منکرش لعنت...
اما برای ما اصفهانیها در نهایت قدم زدن کنار آرامش آب زاینده رود( حتی خشکیده اش)، خنکای چهارباغ بالا و پایین و هشت بهشت طلایی، بزرگترین پایتخت و بهشت دنیاخواهد بود...
*******
یه ویروس عجیب غریب برای بچه های کوچیک اومده، که سیستم گوارش بچه را بهم میریزه. صبا هم البته دچار این ویروس مرموز شده قبل از اینکه پیش دکترش ببریم این چند روز با ماست و آب سرم و طب خانگی تلاش خودمان را کردیم ولی برای اطمینان پیش دکتر رفتیم و گفت مطمئناً همین کارها باعث شده که این ویروس در بدن بچه قوی نشه و گرنه خدایی نکرده کارش به بیمارستان و سرم می کشید( حواستون را به بچه ها در این تابستان گرم جمع کنید) خلاصه همان طب خانگی به علاوه دستورات خاص پزشکی از جمله دوری از گرما ؛ نوشیدن آب زیاد و ماست پروبیوتیک ! نتیجه ملاقات ما با آقای دکتر فیض عزیز شد. ماست پروبیوتیک را حتما امتحان کنید.علم پیشرفت کرده. بنابراین این چند روز تعطیلات ما همش به مراقبتهای تخصصی و پوست بکنی گذشت. در نهایت دیروز که کمی بهتر شد، در خودم یک توانایی جدید کشف کرده بودم. اینکه بدون حضور مامانم، همسرم و همه، توانایی مراقبت و اداره بچه ام را دارم تا اون را از این بیماری ها و امراض محافظت کنم. سخته ولی نتیجه اش اینه که من به یه مادر با تجربه تبدیل میشم. امیدوارم بدست آوردن تجربه بعد از این با این مریضی ها و ویروس ها نباشه. در این مورد ما اووووووستاد شدیم:) به قول دهه هفتادی ها :خخخخخخخخخخ